‘طوفان الاقصی’ آغازی بر پایان سلطه صهیونیسم

روزهایی که اکنون در آن هستیم به آینده منطقه شکل خواهد داد. ظرف چند ساعت انبوهی از محاسبات و معادلات بسیار قدرتمند دود شده و به هوا رفته است و آتش از همان جایی شعله ور شده، که گمان می کردند برای همیشه خاموش شده است.

نبرد  ‘طوفان الاقصی’ حمله ای بزرگ و تاریخی به محاسبات دشمن صهیونیستی بود و چنین ضربه ای از روز اشغال تاکنون بی سابقه است.

حمله به محاسبات اسراییل روح نبرد فعلی است و صد البته جنگ تازه آغاز شده و بسیاری شگفتی ها در راه خواهد بود و این اسراییل حیرت زده  است که هنوز نتوانسته آنچه را که در چند ساعت با آن مواجه شد، حتی فهرست کند.

اسراییل مجموعه ای از محاسبات بسیار خطرناک پیدا کرده و بر اساس آن راهبردهایی احمقانه تنظیم کرده بود که این توهمات باید زدوده می شد.

محاسبه نخست رژیم جعلی اسراییل در ماه های گذشته این بود که می تواند مسجدالاقصی را حقیقتا ویران کند و معبد خویش را بر ویرانه آن بسازد و تیمی از رادیکال های اسراییل متوهم، که اکنون بر سرکارند عزم خود را جزم کرده بودند که به زودی دیگر چیزی به نام مسجد الاقصی وجود نداشته باشد اما نمیدانستند که “ان وعدالله حق”.

بر  همین اساس، محاسبه دیگر رژیم غیر قانونی اسراییل این بود که می تواند به دوران نخستین اشغال و کشتار بازگشته و خانه ها را در قدس غصب کنند و هر اسراییلی بتواند همینطور که در خیابان راه می رود مسلمانان را به صرف یک ظن ساده به قتل برساند  و راه خود را بکشد و برود. آری این داستان هر روزه در قدس بود.

اسراییل محاسبه کرده بود که کار در غزه تمام است و کسی در حماس اراده جنگیدن ندارد. گمان می کردند اختلاف میان گروه های مقاومت در اوج است و جهاد تنها مانده. حساب کرده بودند که قطر و مصر واقعا حماس را مهار و اراده جنگی آن را سرکوب کرده اند.

محاسبه  مهم دیگر رژیم کودک کُش اسراییل این بود که جبهه شمالی در وضعیت بازدارندگی پایدار قرار دارد و حزب الله هرگز ریسک ورود به یک درگیری دیگر را نخواهد پذیرفت.

بر این  مبنا، اسراییل غاصب به ۴ نتیجه مهم رسیده بود: ۱- می تواند اشغال را کامل و قدس را تخریب کند. ۲-می تواند جبهه های جنوبی و شمالی را برای همیشه خاموش نگهدارد. ۳- عادی سازی را به بقیه کشورهای اسلامی تحمیل کند و ۴- کل انرژی خود را صرف ‘گسترش نظامی به شرق’ و تمرکز بر ایران کند.

اما درون  این مجموعه محاسبات رژیم تروریستی اسرائیل هیچ جایی برای چند گزینه وجود نداشت:

۱- غزه دست به تهاجم ترکیبی بزند و آزادی فلسطین را مانور کند. ۲-جبهه های شمالی و جنوبی همزمان و با رویکرد تهاجمی فعال شود. ۳-در حالی که موساد ژست اشراف و اقدام در تهران می گرفت، جنگ به درون شهرکها کشیده شود.

اکنون  تاریخ ورق خورده و بعید است که هیچ سناریوی ساده ای وجود داشته باشد.  روشن شده که اسراییل رفتنی است و همانطور که خداوند وعده فرموده است: وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ

مدعی خواست که از ریشه کَنَد ریشهء ما

غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما